سايه

گفتم فردا مي رم نامه نظام وظيفه را به اموزش مي دم اميدوارم جمع و جور بشه
گفتي پايان نامه را هم پي گير شو.
گفتم باشه حتما ... (مي خواستم بگم تا آخر شهريور وقت هست كه...)
گفتي :pdf اي يا كپي براي من بيار

تازه فهميدم.بازهم م.م .سايه اي از سايه يك سايه.

تهی

برای تویی که نمی تونم پرده پوشی کنم و رو هستم،ببخشید گاهی کامت را تلخ می کنم.این چند وقته عجیب تلخم.اوضاعم به راه نیست.مسکن.پول.اخراج.دوری تو.خود درگیریم.احساس ضعیف بودن.بیهودگی.
یار نشده خار شدیم.سعی می کنم خودم را گم کنم یا گوشه ای پنهانش کنم ولی نمی دونم چرا هر جا می رم سریع تو پیداش می کنی.سعی می کنم کم حرف بزنم که بروز داده نشه ولی کلام می آوری و بازم یک وقت به خودم می آم که می بینم رنجوندمت یا درشت سخن گفتم.
کاش می اومدی پیشم.حتما آروم تر می شدم ولی انقدر گفتم و نه شنیدم دیگه نمی خوام بگم البته این تصمیم را چند بار گرفتم ولی بازم از دستم در می ره.بگو شاید بگه اره.ولی بازم نه هست و عهدی که شکسته شد.می گی من تو را با کسی مقایسه نمی کنم ولی تو خودت چرا.کاش می فهمیدی.
باید خودم بکشم.خود درونم.باید پرهاش بکنم و بالهاش نحیف کنم.باید بازم زخم بزنم.بی پروا شده.تو که هیچ چی نداری این بازیهات چیه.کله ات بکن تو لاکت و بتمرک.ولی حیفم می آد.حیفم می آد.تازه قوی شده بود.تازه می تونست پر بزنه بره بیاد بپره.تو آسمون یک نقطه بشه و بر گرده ولی پرواز تکی عاقبتش سقوطه.بهتره به دونهایی که رو زمین ریخته قانع باشم.یا برم رو قله ای بشینم و آروم آروم ...
جمع کن کاسه کوزت.برم رو قله ای و... بری رو قله چه گهی بخوری؟ فقط حرف می زنی.نه خودت دوست داری نه اون را.یک نگاه به دور و برت بنداز.اینه وضعت.بیاد پیشت که چی؟ اینقدر بی عرضه ای که یکی دیگه می رسوندش.حذف هم بشی حقته.ضعیف ها حذف می شن.این را بفهم الاغ.به خدا فقط فکت می جنبه.ور می زنی.مدعی.ادعا.ادعا.ادعا.
تو که همش شاکی هستی بگو چی کار کنم.
بابا خیلی رو داری.تا لنگ ظهر می خوابی.بعدشم می شینی به قول خودت خط خطی می کنی بقیه هم می گن "به به چه چه.عجب خلاقیتی.چه خوبه.پیشرفتت قابل توجهه".پیشرفت.فقط داری در جا می زنی.درجا.
د لعنتی.از منفی شروع کردم.خوب معلومه صفرم.
اینا سفسته است.قله برا فتح کردنه نه برا دیدن.مگه خودت نمی گفتی.چی شد؟ مرگ گاه شد؟؟
بسه بی شرفها.بسه احمقها.چند ماه دارم دعواتون به دوش می کشم.چرا خفه نمی شین.خسته شدم.
آقا خسته هم هست.ماساژور نمی خواین حضرت والا.
نیستی تا ببینی.داری دور می شی.دور دور.آنقدر ...............
نمی دونم.کاش بودی و...
بود و چی؟ یک از هم متلاشی را ببینه.برو حاجی حنات رنگی نداره.دستهات خالیه.

گاهی مرگ شعر می گوید به سر انگشت اشاره
و گلوله ای که چکیده می شود
در پوکه ای خالی.

این روزها

این روزها تار هستی،مثل دخترکی که از پشت شیشه بارون زده دیده می شود.
این روزها آیینه ات بازهم بخار گرفته.
این روزها تار هستی و من هرچی دست می کشم انگار نه انگار.
این روزها پشت اشک پر از سرشکی
این روزها تار هستی و من گیج می زنم.
این روزها تار هستی و من را بی خبر رها کرده ای.
این روزها بی تو سخت می گزرد.
این روزها ....

دیازپام چند؟

برف می بارد و من آبجو ندارم.اگر داشتم خودم را پر می کردم و می رفتم.وقتی ندانی کجا می خواهی بروی به هرجا که برسی،مقصدت است.هی می نویسم و پاک می کنم.هرچه می گویم آنی نیست که می خواهم حتی این چیزهایی که نوشتم ولی می نویسم چون توان کار دیگری ندارم.سیگار ره به جاییم نمی برد.کاش انسانها دکمه ای داشتند که هر موقع می خواستند با فشاری shut down می شدند.امشب برای اولین بار دست به دامان دیازپام شدم.چنداش افاقه می کند؟ نمی دانم.از قرصهای هم اتاقیم برداشتم.نصفش کردم ولی انگار باید آن تکه را هم پایین بدهم.کاش چشمهایم این همه خیره سری نمی کردند.اگر همین الان توی کوچه بودم تا از پا افتادن قدم می زدم و سرد و خسته بر می گشتم و می چپیدم زیر پتو ولی تا کوچه یک لباس پوشیدن فاصله است .حوصله هیچ چی ندارم.تهی هستم.دلم می خواهد همه متن را پاک کنم ولی می دانم باز خواهم نوشت و باز هم پاک خواهم کرد.پس بهتر است که فکر کنم همه متن را پاک کرده ام واین را نوشته ام و باز پاک کرده ام و این را نوشته ام.فرق زیادی نمی کند.هرچه بنویسم آنی که می خواهم نیست.واژه ها به هیچ درد نمی خورند وقتی حتی خودت نمی دانی چت است؟ بی قراری.نه.تحقیر شده.نه.ترد شده.نه.حتی حوصله شاکی شدن و غر زدن را هم ندارم.خیلی وقته که فحش دادن به خودم هم توفیری نمی کنه.آنقدر سیگار کشیدم که صدای خس خس سینه ام را در هر نفس می شنوم.نمی دانم به چه چنگ بزنم.حافظ.تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او،زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند.نمی دانم اصلا چه ربطی دارد.حافظ هم از من دور شده است.همه چیز از من دور شده است.من ماندم و خودم که از پس خودش بر نمی آید.نیمه دوم را هم قورت دادم.دارم به خودم تلقین می کنم که خوابم گرفته.شده 5 تا.2 تا قرص دیگه دارم.10 تا؟15 تا؟ بی تحرکی مسموم در برم گرفته.یک سیگار دیگر بگررانم.ساعت دارد 3 می شود و من هنوز...من هنوز چی؟ هنوز [یک کلمه] هستم.فقط می دانم خوب نیستم.خوب.خیلی احمقم.حتی عادی نیستم.بد هم نیستم.کاش تعداد کلمات کم بود و می شد با حذف بفهمم چه هستم.اینهمه کلمه داریم و من نمی دانم کدام واژه همساز درونم است.آره .ناسازم.کوک نیستم.فالشم.از چه؟با چه چیزی ناسازم؟اصلا با چه باید ساز باشم؟خیلی وقته که گمش کردم.نا خواسته دندانهایم را به هم فشار می دهم.اصابم خورده .نیشخندی بر روی لبانم بهم می فهماند که دارم خودم را دور می زنم.ادا.می خواهم کیبورد را بجوم.حروف از هم جدا که چیدمان کنار هم نشستنشان را نمی دانم.بروم سراغ قرص بعدی؟ دیازپام اثراتش چیه که بفهمم تاثیر داشته.معدم به هم ریخته ولی ربطی به قرص نداره.به حالم ربط داره.معدم شده حسگر درونم .اولین نشانه های بدنی را این عضو بروز می دهد.آنقدر همه چیز از من دور شدند که حتی نتوانستم بغلت بگیرم.نازت کنم.من از تو دور بودم،ربطی به تو ندارد.تنها توانستم از زور زار بودن گونه هایت را دست بکشم.عین تکه ای شده ام که به هیچ پازلی جور در نمی اید.نه به همبسترت.نه به وب گرد.نه به حافظ خوان.نه به نویسنده.حتما این بدترین متنیه که در عمرم نوشتم ولی باید به زور هم شده یه جایی خودم را قرار دهم.کسی که خوابیده،خوابیده است ولی کسی که بیداره می تواند هر کاری بکند و من نمی دانم چه بکنم.امشب را تنها بخواب.مستاصلم.هر چیزی با اولین نگاهم تهی می شود و بی ارزش برای چنگ زدن.متوسل شدن.فروغ.شهر قصه.دوازده قرن سکوت.سیگار.دوش.وب گردی.چایی.شیر.قهوه.درازیدن.بازم فکر کن شاید چیزی را از قلم انداختی.اس ام اس.چی بنویسم؟ بگم خرابم.نمی خواهم خودم را به تو نشت بدهم.گله کنم.الان.3:05 بامداد !!! جرند ببافم.آسمان ریسمان کنم.من حساسم.من زخمی ام.من بی شعورم.به اون چه.هر گهی هستی برا خودتی.فیلم.رادیو.نوار.کدام فیلم.کدام نوار کدام شبکه.اَه ه ه ه ه ه ه ه ه ه گهت بگیرن پسر.داری با خودت چی کار می کنی.شدی عین روانی ها.عینشون؟ بابا تو خیلی رو داری.جرات داری برو پیش یکیشون یه نوار مغزی ازت بگیرن در جا تیمارستانی.خودتم می دونی پای کشان داری پیش میری.بسه.از بس خودتو تخریب کردی ببین چی ازت مونده.یه بدن که همه جاش ریپ می زنه و روانی از هم گسیخته.خدایا کمک کن.چی کار کنه.شدی عین پیرزنها.با دعا چی پیش میره؟
به یکی زنگ بزن.به رضا.به رولز.به ... که چی؟ بگم ببینید چقدر ضعیفم.لطفا کمکم کنید.ها اینو می خوای.بابا اونا دوستاتن.جمع کن کاسه کوزتو.الان خوابیده ای.از ضعیف بودنم داره حرصم در می اد.آره من همیشه ناله ام.تو چی؟ تو همیشه نه.اوهوووووووو چته؟پاچه گیر شدی.چرا می خوای سر اون خالی کنی.دیواری کوتاهتر از اون پیدا نکردی.غر یزنی و باز پشیمون بشی.رفتم قرصها را بیارم.تازه فهمیدم فقط یکی مونده.دیازپام-سی دی 5.این 5 چیه؟ قدرتشه؟یه قرص دیگه هم بود.ام-دی-فیناستراید 1 .این اصلا چیه؟ آرامش بخش؟خواب اور؟مسکن؟ قرصهای ریزیه.20 تاست.تو گوگل چیزی پیدا نشد.دیگه دیازپام هم ندارم.از بیهودگی فشار دادن دکمه ها و واژه بستن خسته شدم ولی چاره ای نداری.برو پیش.فکر کن داری تو کلمات قدم می زنی.کاش ابجو داشتم.همه ساغی ها کراک فروش شدن.می گن مشروب نمی صرفه.صرفیدن.انگلیسی قرص را جستجو کردم.از پروستات و یا ریزش مو حرف زدن.هرکدومش باشه به درد من نمی خوره. قرصی هم که خوردم نوشته "شل کننده عضلات اسکلتي".این یعنی چی؟ .یه جا نوشته ارامش بخشه و شل کننده.پس چه ربطی به خواب داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
می خوام برم.کاش بغلم می گرفتی.تو نزدیک می امدی حالا که من دورم.ولی نیامدی.همه دورن.همه.خمیازه کشیدم.خدای من.یعنی خواب؟ برم تقلا کنم.
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes